حکم قصاص نامادری یک کودک ۴ ساله که با شکنجه فرزند خوانده اش سبب مرگ اوشده بود، پس از طی مراحل قانونی صبح دیروز اجرا شد.
«آوا» کودک ۴ ساله اواخر پاییز ۲ سال قبل دچار ضایعه مغزی شد و بر اثر شدت جراحت ناشی از شکنجه های نامادری اش پس از ۱۰ روز بستری در بیمارستان جان باخت. نامادری پس از دستگیری، دستگیر و روند بررسی پرونده او آغاز شد.
پدر آوا در این باره گفت: محل کارم در تبریز است و بعد از جدایی از همسر سابقم به این دلیل که نمی توانستم از ۲ فرزندم مراقبت کنم دوباره ازدواج کردم که یک روز همسر دومم تلفنی با من تماس گرفت و گفت که آوا از پلهها سقوط کرده و دچار تشنج شده است.
وی افزود: موضوع را از پسرم پیگیری کردم که او هم همین ادعا را تکرار کرد، با این حال در بیمارستان گفتند که دخترم شکنجه شده است. برای بررسی بیشتر دوربین مداربسته خانهمان را کنترل کردم که کتک خوردن دخترم را توسط همسرم دیدم.
ضرورت بازنگری در قوانین کیفری کودکآزاری
دکتر پیمان حاجمحمودعطار، جرمشناس در این باره با تأکید بر لزوم بازنگری در قوانین کیفری مرتبط با کودکآزاری در گفتگویی یادآور شد: کودکآزاری در ۲ جنبه اصلی قابل بررسی است. نخست، آزارهایی که توسط والدین، یا سرپرستان کودک مانند پدر، مادر، ناپدری، نامادری، سایر محارم، پرستاران، مربیان و عوامل آموزشی اعمال میشود. دوم، کودکانی که بهدلیل شرایط خانوادگی، اقتصادی و یا اجتماعی در معرض انواع آزارهای جسمی، روحی، روانی و یا جنسی قرار میگیرند.
وی با تأکید بر ضرورت تحقیقات میدانی افزود: ضرورت دارد که نهادهای متولی امور حمایتی و از جمله سازمان بهزیستی کشور، کمیته امداد و آموزشوپرورش بررسی کنند که بیشترین میزان بزهدیدگی کودکان مربوط به کدامیک از گروههای اجتماعی است، تا بتوان سیاستگذاریهای مؤثرتری در این زمینه انجام داد و در قوانین کیفری کودکآزاری، بازنگری کرد. حاجمحمودعطار با اشاره به این که بخش قابل توجهی از موارد کودکآزاری مربوط به فرزندانی است که در خانوادههای بدسرپرست زندگی میکنند، اظهار داشت: وجود پدر و پدران و مادران معتاد و بهویژه مصرفکنندگان مواد مخدر صنعتی، به دلیل توهمات پس از مصرف میتواند به بروز رفتارهای خشونتآمیز، ضربوجرح و حتی تعرض به کودکان بینجامد. در حالی که مرتکبان این جنایات پس از رفع اثر مصرف مواد، غالباً منکر هرگونه اذیت و آزار کودکان میشوند.
این جرمشناس در بخش دیگری از این گفتگو، فرزندان طلاق را بخش دیگری از کودکآزاریها دانست و گفت: کودکانی که پس از جدایی والدین در کنار ناپدری یا نامادری زندگی میکنند، در صورت نبود نظارت و حمایتهای کافی، بیشتر در معرض خطر قرار دارند و از اینرو لازم است قوانین محکم و موثرتری تصویب شود تا سازمان بهزیستی و نهادهای مرتبط مکلف شوند بهصورت مستمر و دورهای، از وضعیت زندگی، تحصیل و سلامت روان این کودکان بازدید و آن را ارزیابی کنند.
وی افزود: مددکاران اجتماعی باید بدون اطلاع قبلی به محل زندگی این کودکان بروند و اوضاع زندگی آنان را بررسی کنند. همچنین ضرورت دارد که والدین، ناپدریها و نامادریها از نظر روانشناختی مورد ارزیابی و پایش قرار گیرند تا بتوان از وقوع این رفتارهای ناهنجار پیشگیری شود.
حاجمحمودعطار با اشاره به پرونده خاص «آوا» تأکید کرد: شواهد نشان میدهد که این کودک پیش از وقوع حادثه نهایی که منجر به مرگ وی شده، ماهها از سوی نامادری اش در معرض آزارهای جسمی و روانی قرار داشته و به دلیل عدم نظارت، متاسفانه این واقعه تلخ روی داده است.
این جرم شناس ادامه داد: نبود نظارتهای مؤثر یکی از والدین در زمان شروع ازدواج دوم و مشکلات اقتصادی، برخی از پدران را مجبور میکند از سحرگاهان تا شامگاهان در بیرون از خانه کار کنند و همچنین نبود حضور مستمر نهادهای حمایتی، زمینه تجری و تکرار خشونت را فراهم کرده است.
وی افزود: نهادهای فرهنگی و از جمله وزارت آموزشوپرورش و رسانه ملی باید با تولید برنامههای آموزشی و اطلاعرسانیهای مستمر، جامعه را نسبت به مصادیق کودکآزاری و مجازاتهای قانونی آن آگاه کنند. همچنین سازمان بهزیستی باید اورژانس اجتماعی را بهگونهای معرفی کند که هم خانوادهها و هم کودکان، مانند شمارههای پلیس و اورژانس، آن را بشناسند.
این جرمشناس گفت: زمانی که افراد مستعد ارتکاب کودکآزاری احساس کنند نظارتهای قاطع و مستمر حاکمیت و نهادهای مسئول بر رفتار آنان وجود دارد، آمار چنین جرایمی بهطور محسوسی کاهش مییابد.
نگاه روانشناختی به کودکآزاری
دکتر سیما مستفشار روانشناس بالینی هم درباره کودکآزاری گفت: کودکآزاری یکی از عمیقترین و در عین حال پنهانترین آسیبهای اجتماعی و آسیبی است که در بیشتر موارد سالها بعد و در قالب مشکلات روانی، هیجانی و ارتباطی آثار خود را نشان میدهد.
وی ادامه داد: برخلاف تصور عمومی، کودکآزاری فقط به خشونتهای جسمی محدود نمیشود، بلکه اشکالی مانند آزارهای روانی، عاطفی و جنسی را هم شامل میشود؛ آسیبهایی که گاه دیده نمیشوند اما اثرشان بسیار ماندگار است.
تجربههای بالینی و یافتههای پژوهشی نشان میدهد بیشتر کودکانی که در معرض آزار قرار گرفتهاند، در بزرگسالی به افسردگی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، دشواری در برقراری روابط صمیمانه و حتی رفتارهای پرخطر مبتلا میشوند.
مستفشار گفت: نکته نگرانکننده اینجاست که بسیاری از موارد کودکآزاری در محیطهایی رخ میدهد که باید امنترین فضا یعنی خانواده یا اطرافیان نزدیک برای کودکان باشدکه همین مسأله باعث میشود اذیت و آزار کودکان دیرتر شناسایی شوند و یا اصلاً گزارش نشوند. کودک، به دلیل ترس، شرم را یا ناآگاهی در اغلب موارد در برابر آزار خود که ناخواسته به تداوم آسیبها دامن میزند.
وی با تأکید بر این که پیشگیری از کودکآزاری فقط با برخوردهای قضایی محقق نمیشود، بلکه نیازمند افزایش آگاهیهای عمومی، آموزش والدین، حساسسازی اطرافیان و توانمندسازی کودکان برای شناخت مرزهای شخصی است، اظهار داشت: توجه به سلامت روان کودکان، دغدغه فردی یا خانوادگی نیست؛ بلکه مسئولیتی اجتماعی است و جامعهای که کودکانش در آن احساس امنیت روانی نکنند، در آینده با آسیبهایی عمیقتر و پیچیدهتری روبهرو خواهد شد.
انتهای پیام/