NayeGhalam | پایگاه خبری تحلیلی نای قلم ارومیه

یادداشت؛

دریاچه ارومیه؛ از گذشته تا امروز و مسیر پیش‌رو

تاریخ انتشار: 1404/07/12 | 10:47

محمدعلی جوادی/ دریاچه ارومیه، به‌عنوان بزرگ‌ترین دریاچه شور ایران و دومین دریاچه شور جهان، همواره بخش مهمی از هویت طبیعی و زیست‌محیطی آذربایجان‌غربی و شمال‌غرب کشور بوده است. این دریاچه نه تنها یک پهنه آبی معمولی، بلکه زیست بومی بی‌همتاست که حیات هزاران گونه جانوری و گیاهی، امنیت زیستی میلیون‌ها نفر از ساکنان منطقه و حتی معیشت اقتصادی مردم محلی را تحت‌تأثیر قرار داده است. در طول سال‌های اخیر، فراز و فرودهای بسیاری پیرامون این دریاچه رخ داده و هر سال همزمان با تغییرات اقلیمی و بارش‌ها، وضعیت آن به‌عنوان یکی از موضوعات اصلی رسانه‌ها و افکار عمومی مطرح می‌شود.

یازدهم مهرماه ۱۴۰۴ در شرایطی فرامی‌رسد که مرور گفته‌ها، وعده‌ها و طرح‌های ارائه شده درباره احیای دریاچه ارومیه، همچنان بخش مهمی از بحث‌های کارشناسان و مردم است. اگرچه در مقاطعی، برنامه‌هایی چون ستاد احیای دریاچه ارومیه، پروژه‌های انتقال آب، اصلاح الگوی کشت، رهاسازی آب سدها و نیز محدودیت در بهره‌برداری از منابع آبی در دستور کار قرار گرفت، اما نتایج این اقدامات همواره با پرسش‌هایی جدی درباره میزان موفقیت یا تداوم آن‌ها روبه‌رو بوده است.

وعده‌ها و طرح‌ها در گذر زمان

در دهه گذشته، بارها و بارها سخنان امیدوارکننده‌ای درباره آینده دریاچه ارومیه از زبان مسئولان کشوری و استانی شنیده شد. برخی تأکید داشتند که "دریاچه به هر قیمت باید زنده بماند"، برخی دیگر از "طرح‌های علمی و بین‌المللی برای مدیریت منابع" سخن می‌گفتند، و حتی در مقاطعی موضوع "انتقال آب از حوضه‌های مجاور" به‌عنوان راهکار مطرح شد. این وعده‌ها سبب شد امید عمومی به احیای این پهنه آبی افزایش یابد و رسانه‌ها نیز با برجسته‌سازی این سخنان، افکار عمومی را همراه سازند.

اما آنچه در عمل مشاهده شد، فرایندی تدریجی و بعضاً متوقف‌شده بود. اقدامات اجرایی مانند لایروبی مسیرهای ورودی آب، تکمیل پروژه‌های نیمه‌تمام و آموزش کشاورزان برای کاهش مصرف آب، هرچند مهم و ضروری بودند، اما به‌دلایل گوناگون یا دیر آغاز شدند یا با کمبود منابع مالی و مدیریتی روبه‌رو شدند. همین امر موجب شد که بخش قابل‌توجهی از اهداف اعلام‌شده در زمان مقرر محقق نشود.

وضعیت کنونی دریاچه

دریاچه ارومیه امروز همچنان با چالش‌های زیست‌محیطی فراوانی روبه‌روست. کاهش بارش‌ها در سال‌های اخیر، افزایش دما و تغییرات اقلیمی، فشار مضاعفی بر این پهنه آبی وارد کرده است. از سوی دیگر، برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی و توسعه الگوهای کشاورزی پرمصرف در حوضه آبریز، فشار مضاعف دیگری بر دریاچه ایجاد کرده است. کارشناسان معتقدند که احیای واقعی این دریاچه تنها با تکیه بر مدیریت یکپارچه و پایدار منابع آب امکان‌پذیر است؛ مدیریتی که باید هم بُعد علمی داشته باشد و هم بُعد اجتماعی و اقتصادی.

با وجود همه این مشکلات، نمی‌توان منکر شد که اقدامات مثبتی نیز صورت گرفته است. در برخی سال‌ها، رهاسازی آب از سدهای اطراف توانست به‌طور موقت سطح آب دریاچه را افزایش دهد. همچنین طرح‌های آموزشی و آگاهی‌بخشی به کشاورزان در زمینه استفاده از سیستم‌های نوین آبیاری و کاهش سطح زیرکشت محصولات پرآب‌بر، گام‌هایی در مسیر درست به شمار می‌روند. هرچند سرعت این تغییرات به‌اندازه‌ای که انتظار می‌رفت بالا نبوده است، اما تداوم آن‌ها می‌تواند نقش مؤثری در آینده داشته باشد.

نقش مردم و رسانه‌ها

آنچه در میان تمامی برنامه‌ها کمتر مورد توجه قرار گرفته، نقش جامعه محلی و رسانه‌ها در فرآیند احیاست. تجربه‌های جهانی نشان داده است که هیچ طرح زیست‌محیطی بدون مشارکت واقعی مردم به نتیجه نمی‌رسد. ساکنان اطراف دریاچه ارومیه نه تنها ذی‌نفعان مستقیم هستند، بلکه می‌توانند بزرگ‌ترین حامیان طرح‌های احیا باشند. همراهی مردم در تغییر الگوی مصرف آب، کاهش سطح زیرکشت محصولات پرمصرف و مشارکت در برنامه‌های فرهنگی و آموزشی، عاملی تعیین‌کننده در موفقیت یا شکست این طرح‌ها خواهد بود.

رسانه‌ها نیز در این میان نقشی اساسی دارند. ثبت و بازتاب واقعیت‌ها، پیگیری وعده‌ها و ایجاد حساسیت عمومی نسبت به وضعیت دریاچه، بخشی از وظایف رسانه‌ای است. رسانه‌های محلی و ملی باید به‌گونه‌ای عمل کنند که هم امید اجتماعی حفظ شود و هم مسئولیت‌پذیری نهادهای تصمیم‌گیر تقویت گردد. این امر البته نه با رویکردی احساسی و کوبنده، بلکه با تحلیل دقیق و ارائه تصویر شفاف از وضعیت امکان‌پذیر است.

نگاه به آینده

واقعیت این است که احیای دریاچه ارومیه مسیری کوتاه‌مدت و ساده نیست. حتی اگر تمامی برنامه‌های موجود به‌طور کامل اجرا شود، باز هم تغییرات اقلیمی و محدودیت منابع طبیعی می‌تواند مانع از تحقق سریع اهداف شود. بنابراین، نگاه به آینده باید واقع‌بینانه و در عین حال امیدوارانه باشد.

برنامه‌ریزی بلندمدت، سرمایه‌گذاری در پژوهش‌های علمی، استفاده از تجربه‌های جهانی و جلب مشارکت بین‌المللی، همگی می‌توانند بخشی از راه‌حل باشند. همچنین باید میان توسعه اقتصادی و حفاظت محیط‌زیست تعادل ایجاد شود؛ چراکه بدون این تعادل، هر اقدامی یا به اقتصاد منطقه آسیب خواهد زد یا به محیط‌زیست.

جمع‌بندی

دریاچه ارومیه، فراتر از یک پهنه آبی، بخشی از حافظه تاریخی و فرهنگی مردم آذربایجان است. نسل‌های گذشته خاطرات بسیاری از روزهای پرآب و پرنشاط این دریاچه دارند و نسل امروز نیز چشم‌انتظار روزی است که بار دیگر امواج دریاچه به‌جای توده‌های نمک در افق دیده شود. مرور وعده‌ها و طرح‌های گذشته نشان می‌دهد که اراده برای احیای این دریاچه وجود داشته است، اما چالش‌ها و موانع متعدد مانع تحقق کامل اهداف شده‌اند.

اکنون زمان آن رسیده است که با صداقت در بیان واقعیت‌ها، استمرار اقدامات علمی و جلب مشارکت عمومی، مسیر تازه‌ای برای آینده دریاچه ترسیم شود. رسانه‌ها نیز وظیفه دارند این روند را همراهی و حمایت کنند؛ چراکه دریاچه ارومیه نه تنها سرمایه طبیعی یک استان، بلکه میراث مشترک همه ایرانیان است.

انتهای پیام/

ارسال نظرات