1404/07/21
روایتی طنزآمیز از برچسب‌ها و دیوارنویسی‌های لوله‌بازکنی؛
خطوط فاضلابی بر دیوار شهر

 

حامد کاظم زاده خویی/ صبح‌های شهر دیگر بوی نان تازه نمی‌دهد؛ بوی چسب می‌دهد!

همان چسب برق‌هایی که شبانه بر دیوارها می‌نشینند، تا صبح که بیدار می‌شوی ببینی روی زنگ خانه‌ات نوشته‌اند:

«لوله‌بازکنی شبانه‌روزی – تضمینی – بدون کَندن کف!»

دیوارها دیگر شعر سعدی و شعار انقلاب را به یاد ندارند؛ در عوض، شماره‌هایی را در دل خود حفظ کرده‌اند که انگار رمز عبور به دنیای تاریک فاضلاب و لوله‌های گمشده‌اند.

یادش بخیر... روزگاری دیوارهای محله دفتر خاطرات شهر بودند.

یکی می‌نوشت «زنده‌باد عشق»، یکی با ماژیک آبی می‌کشید «دو قلب در یک بدن»، و بچه‌های کوچه با توپ پلاستیکی‌شان دنبال هم می‌دویدند.

اما حالا همان دیوارها دفتر آگهی‌های فوری‌اند؛ آن هم برای خدماتی که بوی چندان خوشی ندارند!

کاش آن روزی که پدرم با سطل آهک، رد نم دیوار همسایه را ترمیم می‌کرد، می‌دانست روزی خواهد رسید که دیوارها نه ترک می‌خورند، بلکه شماره می‌گیرند.

شماره‌هایی که از هیچ دفترچه تلفنی درنمی‌آیند، اما از هر ترک و خللی در دیوار جوانه می‌زنند.

دیوارهای شهر دیگر سفید نیستند؛ خاکستری‌اند از بس که با دست‌خط‌های بی‌نقشه و فونت‌های بی‌نام پر شده‌اند.

انگار طراحان‌شان از دل همان چاه‌هایی بیرون آمده‌اند که وعده‌ی باز کردنش را می‌دهند!

با جمله‌ای سه‌کلمه‌ای و وعده‌ای «تضمینی»، وجدان شهر را می‌خراشند و زیبایی‌اش را لوله می‌کنند به سمت فراموشی.

طنز تلخ ماجرا آن‌جاست که این برچسب‌ها معمولاً درست کنار تابلوهای «نظافت نشانه ایمان است» جا خوش کرده‌اند!

ایمان شاید هنوز باقی باشد، اما دیوارهای شهرمان از بس که لایه‌لایه لوله‌بازکنی دیده‌اند، دیگر نفسشان بالا نمی‌آید.

راستی، چه شد آن روزهایی که آگهی‌ها روی تابلو اعلانات می‌نشستند؟

کسی جرأت نداشت روی دیوار خانه‌ای چیزی بنویسد.

احترام دیوار، مثل احترام نان سنگک بود؛ حرمتش را نگه می‌داشتیم.

اما امروز، هر کس چسبی در جیب دارد و عددی در ذهن، خودش را پیام‌رسان تمدن نوین چاه و فاضلاب می‌داند.

شاید روزی موزه‌ای بسازند برای این برچسب‌ها.

زیر هر کدام بنویسند:

«نمونه‌ای از خط لوله‌نگاری دوره‌ی قیر و چسب برق.»

و بازدیدکنندگان، با خنده‌ای تلخ بگویند:

«عجب دورانی بوده، که دیوار هم شماره می‌گرفت!»

اما تا آن روز، دیوارهای ما همچنان شماره خواهند گرفت؛

از ۰۹۱۴ تا بی‌نهایت...

و شهر، میان طنز و تأسف، در زیر لایه‌ای از برچسب‌های چسبناکِ تمدن، نفس خواهد کشید.

انتهای پیام/



دانلود فایل