1403/10/24
یادداشت؛
شرکت‌های پانزی، همبستگی ملی و تولید داخلی

 

محمدعلی خالق نژاد 

بنا به نتایج گفتگوهای کارشناسان و عوامل دخیل حوزه اقتصاد در پاییز 1403 که در مؤسسه عالی آموزش و پژوهش سازمان مدیریت و برنامه ریزی برگزار شد، تحقق رشد اقتصادی هشت درصدی و افزایش تولید داخلی نیازمند جذب سرمایه‌گذاری است.

امّا این سرمایه‌ها کجا هستند و چگونه باید جذب شوند؟!

برای ورود به بحث، شهرستان محل اقامت نگارنده را به عنوان نمونه قابل بررسی در نظر گرفته و استدلال و استنتاج نهایی بر عهده مخاطبین گرامی خواهد بود.

جهت روشن شدن مبحث ابتدا تعریفی از شرکت‌های پانزی ضروری به نظر می رسد: 

"شرکت‌هایی که با جذب هرمی و تصاعدی سرمایه از طریق تبلیغات و نه اجبار به عضوگیری، اقدام به کلاه‌برداری می‌کنند؛ در علم اقتصاد به شرکت‌های"پانزی" مشهور هستند." 

در این گونه طرح‌ها، شرکت با جذب سرمایه افراد نزدیک و آشنای خود، به بهانه‌های مختلف مانند واردات، تولید، ارز دیجیتال، ماینینگ و ... از افراد نزدیک خود سودهایی بسیار بالاتر از سود معقول امر اقتصاد و سودهای بانکی ارائه می‌دهند که این امر طمع منجر به تبلیغات غیررسمی درباره سود کلان برای یک فعالیّت اقتصادی مبهم منجر شده و سرمایه‌گذاری بیشتر را برانگیخته و افراد بیشتری جذب سیستم می‌شوند، یک شرکت "پانزی" ممکن است سال‌ها اقدام به دادن سودهای غیرمتعارف کند که طبعاً آن سودها، نه از محل سرمایه‌گذاری اقتصادی که از طریق سرمایه‌های جذب شده جدیدتر که ارقامی بالاتر از سود ارائه شده به افراد قدیمی هستند تامین شده و تداوم سوددهی همچنان سرمایه‌های بیشتری را روانه رأس این هرم مخوف اقتصادکُش می‌کند.

در پایان امر زمانه که جذب سرمایه به حدّ اشباع رسید، شرکت به تدریج سوددهی را به تاخیر انداخته و در نهایت امر با سرمایه‌ای هنگفت که از افراد جدیدتر جمع نموده، بار خود را بسته و شرکت را منحل اعلام و سرمایه‌گذاران جدید را که معمولا از اقشار آسیب پذیر و ضعیف‌تر در ساختار اقتصادی جامعه هستند و با سختی بیشتری نسبت به افراد قبلی و فقط برمبنای اعتماد به تبلیغات سال‌ها سوددهی و امید رسیدن به گشایش اقتصادی، دارایی خود را به سرمایه‌ای برای ارائه به شرکت تبدیل کرده اند با زیان مالی و بر باد رفتن دارایی تنها می‌گذارد.

این شرکت‌ها به خاطر داشتن بازه‌ی زمانی طولانی‌تر و سرمایه‌های کلان و ارقام نجومی جذب شده، عمدتاً پیش از بستن پرونده خود، راه‌کارهای فرار قانونی را نیز پیش بینی کرده‌اند و مانند شطرنج‌بازانی قهّار سرباز پیاده و پابرهنه خود را در شطرنج اقتصاد به خانه پایانی رسانده و در پایان همچون وزیری مقتدر عمل می‌کنند.

بنا به تجربه تاریخی و اذعان اقتصاددانان، رایج بودن این شرکت‌ها در شرایط تلاطم و ناامنی اقتصاد ملی، یک امر بدیهی برای تمام جوامع بشری است و نوسان شاخص سرمایه‌گذاری «ترس و طمع» زمینه را برای تولد چنین شرکت‌هایی فراهم می کند.

بنا به آمار غیررسمی ولی قرین به واقعیت در شهرستان کوچکی مانند تکاب در جنوب آذربایجان غربی که محل زندگی نگارنده است، گمانه‌زنی غلط درباره سوددهی یک شرکت پانزی منجر به جذب سرمایه‌ای بالغ بر حدود ۱۰ هزار میلیارد ریال شده است که این رقم برای شهرستان کوچکی همچون تکاب آن هم پس از تجربه چند شرکت پانزی کوچک‌تر در سنوات  گذشته، حیرت‌انگیز و قابل تامل است.

آنچه در افواه عامه شهرستان می چرخد این است که «اگر این ۱۰ هزار میلیارد ریال صرف سرمایه‌گذاری برای شهرستان می‌شد، آیا تحول ماندگار و بزرگی در اقتصاد منطقه رخ نمی‌داد؟» «اگر دولت یا نهادهای رسمی برای احداث یک کارخانه اقدام به ارائه سهام با وعده سود قطعی اما معقول می‌نمودند، آیا این سرمایه در شهرستان جذب می‌شد؟!»

پاسخ هر دو پرسش مشخص است! از آنجایی که سرمایه اجتماعی همبستگی کاهش یافته و دیوار بی‌اعتمادی دولت و ملت بلندتر شده، این سرمایه تاثیرگذار مایل بود راکد باشد تا به دست دولت بیفتد! فردگرایی و فقدان سرمایه اجتماعی همبستگی، منجر به این شده که در شرایط بادهای نابسامان اقتصادی هر کسی به فکر حفظ کلاه خویش باشد تا اینکه بخواهد با همبستگی و سرمایه‌گذاری در یک شرکت تعاونی شفاف و مردمی رونق اقتصادی عمومی را طلب کرده و به سود اندک اما همه‌گیر قانع باشد.

لازم به ذکر است که آنچه در بالا بدان اشاره شد ربطی به شهرستان تکاب ندارد و تنها نمونه کوچکی است که می توان از آن برای مقایسه و ارزیابی اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی بهره جست.

به تاراج رفتن سرمایه اجتماعی همبستگی، برای مردمی که در تجربه هشت سال دفاع مقدس، در حرکتی بسیار هماهنگ منافع عمومی را در برابر تهدیدات خارجی بر منفعت شخصی ترجیح دهند، محصول چند عامل است که با اختصار در نوشتار حاضر اشارتی می رود و باقی مطلب را به عهده مجال دیگری که دست دهدوامی گذارم.

عوامل فرهنگی همچون تغییر سبک زندگی و فرداگرا شدن افراطی جامعه و نیز عوامل سیاسی همچون بی‌اعتمادی مردم وجامعه به دولت و دوقطبی شدن نهادهای سیاسی و حتی اقتصادی و خارج از کنترل و نظارت بودن مراکز اقتصادی بزرگ و مشهور و همچنین فساد آشکار و مشاهده عدم قاطعیت قضایی و فقدان شفافیت رسانه‌ای در برخی موارد از مهم‌ترین عواملی است که همبستگی اجتماعی را تضعیف کرده و همچنان تهدید می‌کند؛ و چاره‌اندیشی برای این موضوعات ظاهرا بی‌ربط با اقتصاد می‌تواند راهگشای گام برداشتن به افق روشن گشایش اقتصادی و اجتماعی باشد.

🔰فعال رسانه وکنشگر سیاسی



دانلود فایل