1401/07/08
گفتگوی تفصیلی؛
فیلترینگ در خانه

 

نرگس خانعلی‌/ معمولا ذهن کودکان را به یک زمین آماده کشت تشبیه می کنند. زمینی که ما قرار است در آن بذری بکاریم و برداشت کنیم. حالا در این زمین چه می‌کاریم؟ ذهن کودکان دقیقا به اندازه همین زمین بدون محصول، قابلیت کاشتن دارد و هر آن چیزی که در روزها و ماه‌ها و سال‌های اول زندگی‌اش با آن مواجه می‌شود، حکم همان بذری را دارد که در سال‌های نوجوانی و جوانی، برداشت می‌کند. این همه آن‌چیزی است که درباره مراقبت از ورودی‌های ذهن کودکان و فرزندانمان باید بدانیم؛ آن‌وقت است که شاید پایمان را فراتر از محدودیت معمول و مرسوم محتواهای کاملا نامناسب برای بچه‌ها بگذاریم و بر برخی مفاهیم عادی اما خارج از دنیای کودکی فرزندمان بیشتر دقت می‌کنیم.

این را دکتر مهری موسوی، روانشناس می‌گوید که معتقد است بسیاری از فیلم‌ها، سریال‌ها و یا حتی کارتون‌هایی که از تلویزیون پخش می‌شود، مناسب درک و فهم کودکان نیست؛ آنقدر که بهتر است یک فیلتر دستمان بگیریم و با سختگیری فراوان، اجازه ورود تصاویر و اطلاعات دنیای بیرون را به ذهن سفید فرزندمان بدهیم.

*برای اولین سوال، می‌خواهیم درباره اهمیت رسانه تصویری در تاثیرگذاری بر ذهن مخاطب به خصوص کودکان بدانیم؛ چرا ابزارهای تصویری مانند تلویزیون، نسبت به دیگر ابزارها تاثیرگذاری بیشتری بر مخاطب کم سن و سال خودشان دارند؟

واقعیت این است که تلویزیون، نمایشگری است که اطلاعات صادر می‌کند و فرصت پردازش و تحلیلی به مخاطب خردسال و کودک خود نمی‌دهد. در واقع همه بیننده‌ها تلویزیون، صرفا گیرنده هستند و اطلعات صادرشده را دریافت می‌کنند و دیگر نقشی ندارند. اتفاقی که در کودکان نسبت به بزرگسالان بیشتر است و آن‌ها بعد از دریافت اطلاعاتی که از برنامه‌های تلویزیونی گرفته‌اند، قدرتی برای تجزیه و تحلیل آن ندارند.

*یعنی به نظر شما ممکن است کتاب این خاصیت را نداشته باشد؟

در کتاب خواندن، تنها چشم ما است که درگیر آن می‌شود  و بعد از خواندن، فرصت برای استنباط آنچه خواندیم داریم اما در تلویزیون، چشم و گوش و حافظه به صورت همزمان فعالیت می‌کند و می‌شود گفت همه را با هم قفل و زنجیر می‌کند؛ آن‌وقت است که این حال درون کودک رخ می‌دهند که هرچه من می‌گویم، تو بپذیر. این اتفاق به طور ویژه در کودکان صورت می‌گیرد که قدرت تحلیلگری ندارند. در واقع بزرگسالان انتخابگر هستند اما قشر کودک، این توانایی را ندارد. در واقع از زمانی که ارتباط کودک از پایان بیست و چهار ماهگی با دنیای بیرون برقرار می‌شود، هرچیزی که ببینند و برایشان ملموس باشد را می‌پذیرند.

*این پذیرش شامل حال نوجوان‌ها هم می‌شود؟

کمتر! چرا که در سن نوجوانی تفکر انتزاعی شکل می‌گیرد اما کودک شامل این قضیه نمی‌شود.

*می‌توانید برای روشن تر شدن این مفهوم مصداقی بیاورید؟

بله؛ بگذارید برایتان یک مثال ساده بزنم. گاهی تماشای کارتون بزبز قندی هم می‌تواند دلهره‌ای ناخواسته برای کودک به همراه داشته باشد؛ چرا که یک کودک چهار پنج ساله ممکن است این همانند سازی را در ذهنش شکل بدهد و خودش را جای شنگول و منگول بگذارد و فکر ند که هر بار که مادر در خانه نیست، ممکن است گرگ بیاید و من را بخورد. در واقع آن‌ها این درک را ندارند که در لزوما تنهایی بد نیست و قرار نیست خطری من را تهدید کند. حالا این برقراری ارتباط با شخصیت‌های این قصه را به هر فیلم و سریال و برنامه تلویزیونی و تصویری دیگری ربط بدهید! چه تصوری از نتیجه آن دارید؟

*یعنی می‌گویید گاهی ترس از تنهایی در کودکان، می‌تواند نتیجه یک برنامه تلویزیونی باشد؟

دقیقا همین‌طور است! ترس از تنهایی، قبح‌زدایی از مسائل ناهنجار در خانواده، به هم ریختن خواب کودکان و ... همه از نتایج تماشای برنامه‌ای نامناسب سن آن‌ها است. اما به نظر می‌رسد که بسیاری از والدین تنها مراقب این هستند که کودکانشان برنامه‌ای با محتوای نامناسب جنسی و یا موضوعاتی شبیه به این نبینند.

*دقیقا ایراد کار همین است. اینکه بسیاری از فیلم‌ها، سریال‌ها و یا حتی کارتون‌هایی که فرزند ما به صورت آزادانه آن را می‌بیند و ما نگران نیستیم، می‌تواند سلامت روحی و ذهنی کودک‌مان را به خطر بیندازد. شما کودک پنج شش ساله‌ای را تصور کنید که به همراه پدر و مادرش، تماشاگر فیلمی از تلویزیون است که شخصیت‌های اصلی، زن و مرد و بزرگسال و نوجوان، به طور مداوم و بی‌محابا سیگار می‌کشند. آن‌وقت ما انتظار داریم که بعد از تماشای این فیلم که ظاهرا محتوای نامناسبی ندارد، قبح سیگار کشیدن برای فرزندمان نریخته باشد و آن را عملی عادی نداند؟

خب  پس با این اوصاف، خیلی از برنامه‌ها و فیلم‌های از نظر ما معمولی، نباید در معرض دید کودکان قرار بگیرد!

طبیعتا همین‌طور است. بهترین روش این است که پیش از در دسترش تماشا بودن هر محتواهایی، والدین آن را ببینند و نسبت به محتوایش کاملا نظارت داشته باشند. آن‌وقت است که با توجه به فرهنگ خانوادگی و از آن مهمتر، با توجه به شناختی که از فرزندشان دارند، می‌توانند اجازه تماشای آن را به کودک بدهند. در واقع پدر و مادر در چنین سنینی، باید به عنوان فیلتر عمل کنند و اجازه خروج هر برنامه‌ و سریال و فیلمی را از این فیلتر ندهند.

*اما بسیاری از سریال‌هایی که از تلویزوین پخش می‌شوند، طبیعتا موضوعات مختلفی مانند اعتیاد، طلاق، دعوا و ... را شامل می‌شوند. چه باید کرد؟

بله این موضوعات دائما در فیلم ها و سریال ها تکرار می شوند.باید توجه داشت بسیاری از آن ها مناسب سن کودک نیستند.یکی  از موضوعاتی که امنیت روانی کودک را بر هم می‌زند، در معرض قرار گرفتنش در چالش‌ها و دعواهای زن و شوهر است که می‌تواند آن را به پدر و مادر خودش هم نسبت بدهد. نکند دعوایشان شود؟ نکند سر هم داد بزنند؟ فراموش نکنیم که مغز کودکان مدام در حال اسکن کردن از اطلاعات دریافتی است و چه بهتر که همه خوبی‌های دنیا را به او انتقال بدهیم.

شخصا فکر می‌کنم که پدر و مادرها باید بپذیرند که بعد از ورود کودک، زندگی‌شان دچار تغییر شده است و باید برای سبک زندگی‌شان، محدودیت‌هایی جدید مطابق با سن فرزندشان اعمال کنند. آن‌ها دیگر نباید بی‌محابا در هر ساعتی از شبانه‌روز، تلویزیون را روشن کنند و برنامه مورد علاقه‌شان حتی اخبار ببیند.

*این موضوع در رابطه با پخش اخبار در فضای خانه نیز صدق می کند؟

اخبار قرار است چه چیزی به ما بدهد جز حجم زیادی از وقایع  سخت، جدی و گاهی ناخوشایندی که در سراسر دنیا رخ داده است؟ شنیدن همه این اتفاقات می‌تواند آسیب‌های روانی و روحی کاملا جدی بر کودکان‌مان وارد کند. امید به آینده را در سن نوجوانی و جوانی از آن‌ها بگیرد و نسبت به دنیا بدبین شوند؛ در صورتی که دنیا پر است از قشنگی‌هایی که می‌توانیم آن‌ها را به فرزندمان نشان بدهیم. برای همین است که به طور جدی معتقدم که بهتر است والدین فیلترینگ زمانی برای تماشای تلویزیون، فیلم و یا حتی کار با تلفن همراه‌شان داشته باشند.

*اما این روزها، اگر تلویزیونی هم روشن نباشد، بچه‌ها به راحتی به ابزارهایی مانند تلفن همراه و تبلت دسترسی دارند!

متاسفانه این واقعیت جامعه ما است که ابزارها زودتر از فرهنگ استفاده از آن به دست ما می‌رسند. مثلا فرهنگ استفاده از تلفن همراه و تبلت‌ها برای کودکان کاملا متفاوت از آن چیزی است که امروز با آن روبرو هستیم. چه بسیار مراجعانی داشته‌ام که تلفن همراه‌شان به راحتی در اختیار کودک‌شان بوده است و کودک به واسطه اینترنت روشن، با تصاویر و کلیپ‌های یکی دو دقیقه‌ای مواجه شده است که درباره آن از پدر و مادرش سوال پرسیده است اما با این وجود باز هم اثرات عمیقی بر روح او داشته است.والدین باید در این زمینه دقت نظر بیشتری داشته باشند و در باره مسائلی که مناسب سن کودک نیستند با آن ها صحبت کنند و در این شرایط سعی شود سرگرمی های مناسب در اختیار کودک قرار بگیرد تا او به طور خواسته و داوطلبانه دیگر خواهان محتوای نامناسب برای سن خود نباشد.

انتهای پیام/



دانلود فایل