1402/11/24
حکمت کریمانه
نگاهی به حکمت نغز در اشعار طنز استاد کریمی مراغه‌ای (1)

 

نویسنده: مصطفی قلیزاده علیار

اشاره: شاعر بلندآوازه آیینی و اجتماعی آذربایجان استاد «میرزا حسین کریمی مراغه‌ای» را میتوان از معدود هنرمندان مردمی و صاحب سخن و اندیشه در ایران و جهان معاصر به شمار آورد که در زمان حیاتش شهره آفاق و مشهور عام و خاص گشته و ابیات بیشماری از او همانند ضرب المثل ورد زبان‌ها شده است و این توفیقی عظیم و بارقه‌ای الهی است که نصیب وی و بزرگانی چون شهریار در زمان حیاتشان گشته، کمتر شاعر و سخنور بزرگ دیگری از این نعمت برخوردار میشود. این موفقیت استاد کریمی هم در سایه ظرایف خاص و لطایف ویژه شعری، استعداد ذاتی و نبوغ خدادای وی حاصل شده است.

شاید مهم‌ترین ویژگی شعر ناب و حکمت آیین کریمی، انتخاب سوژه‌ها از متن واقعیتهای زندگی مردم عادی و سخن گفتن به زبان همان مردم عادی باشد. با نگاهی به اشعار طنز اجتماعی این شاعر برجسته، طیف گسترده‌ای از واژه‌های کوچه و بازاری و سوژه‌های زنده و جاری در زندگی اقشار مختلف مردم را میبینیم؛ واژه‌ها و سوژه‌هایی همچون: عروس و داماد، رمال و فالگیر، خروس و خان عمو، مشاطه‌ها، زن و شوهر، فعله و عمله و کارگر، ارباب، شاعر، آخوند، مرثیه خوان، مداح، نماینده مجلس، اهل سیاست، مشهدی، کربلایی، حاجی، رادیو، تلویزیون، سینما، دکان، تریاک، یتیم، دختر، پسر، بیحجاب، مینیژوپ، مؤمن، فاسق، رباخوار، ریاکار، شهری، روستایی، دزد، کفترباز، مدپرستی، غرب‌زدگی، خودباختگی، خرافه پرستی، خرمن، باران، سیل، فساد اخلاقی و اقتصادی، بیدینی و دینداری، دنیا و آخرت،  قمارباز و شرابخوار، خواستگاری، مادر شوهر و عروس، اهل موسیقی، عزرائیل و مریض و .... و صدها موضوع عینی دیگر در دایره زندگی روزمره مردم. لذا می‌توان گفت که شعر استاد کریمی مراغه‌ای، آینه زمان است، آینهای روشنی از فرهنگ و زندگی و زشت و زیبای زمانه اش.

در این مقاله نگاهی کوتاه داریم به اندیشه‌ها و روح ساری و جاری شاعر در کلامش. به باور این حقیر، کریمی مراغه‌ای آخرین بازمانده از نسل شاعران حکیم است با ویژگی های خاص خود، که شهد شیرین حکمت عملی و تدبیر منزل و سیاست مُدُن و به تعبیر امروزی «سبک زندگی» را در کلامی نغز و دلنشین میریزد و با استادی تمام در قالب جملاتی طنزآمیز و فکاهه‌بنیاد بیان میکند؛ شعر او بی اسم و امضای شاعر نه تنها در بین خواص بلکه در میان عامه مردم هم شناخته میشود. آنچه در اینجا به قلم آمده، همان آنِ حقیقی شعر کریمی و اصول دین شاعرانه و اندیشه حکمت آموز اوست.

بیان مفهوم و مصداق «حکمت»

سخن از شعر حکیمانه نغز و لطیف استاد کریمی مراغه‌ای است، اما بهتر است ابتدا مختصری از مفهوم حکمت مورد نظر گفته شود. اول اینکه منظور از حکمت در اینجا، حکمت به معنی فلسفه و حکمت سینوی و مشایی و اشراقی و حکمت صدرائی نیست که مبتنی بر مسایلی همچون علت و معلول، حدوث و قِدم، وجود و ماهیت و ... باشد، بلکه منظور اندیشه و عمل حکیمانه و محکم مبتنی بر شریعت اسلام و حُسن اخلاق و واقعیت¬های ضروری زندگی است. دوم اینکه این «حکمت» فقط در نصایحی مستقیم و مواعظ با نزاکت و عمیق محدود نمی شود که شنونده با شنیدن آن اندکی به فکر فرو رود و تأمل و تحسین کند.

آیه 269 از سوره بقره در باب حکمت قرآنی بسیار شاخص است (يؤتي الحكمه من يشاء و من يؤت الحكمه فقد اوتي خيراً کثیراً: خداوند به هر کس که خود بخواهد (شایسته ببیند) حکمت می¬دهد و به هر کس – از سوی خدا – حکمت داده شود، خیر کثیری داده شده است)

 خداوندگاران اندیشه و حکیمان بزرگ و مفسران برجسته قرآن، ذیل آیات حکمت در کتاب خدا خصوصا آیه 269 از سوره بقره، معتقدند که حكمت عبارت است از قضاياى حقیقی مطابق با واقعیت، يعنى معارفی که به نحوى مشتمل بر تامین سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهيه در باره مبدأ و معاد و يا مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى، معارفى كه باز با سعادت انسان پیوند داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مى‏دهد. (تفسير الميزان، ج 3، ص 395).

بالاتر از همه اینها، کلمات نورانی اهل بیت (ع) در تفسیر آیات حکمت است که عموما مفسران در تأیید نظرات خود به آنها استناد یا از آنها استفاده و برداشت کرده‌اند. مصادیق حکمت در لسان پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهم السلام، تعابیر گوناگون و جامعی دارد از جمله: روشنایی قلب، چراغ معرفت، سبب پرهيزكاري، عامل خوف از عظمت خدا، معرفة الله، امام شناسی، شناخت دین و احکام الهی، پایبندی به حق، مدارا کردن با مردم، عبرت پذیری از سرگذشت دیگران، پاکدامنی، سازگاری گفتار با کردار، دوری از اظهار نظر در باره آنچه نمی دانی، عامل غلبه بر شهوت، زمینه خردورزی، زمینه رشد و تعالی عقلی. امام صادق ع فرمود: اگر بگوييم خداوند نعمتي بزرگ تر و بهتر و بالاتر از نعمت حكمت به بندگانش عطا نفرموده همانا راست گفتيم.

حُکماء، حکمت به دو دسته تقسیم کرده اند: اول حکمت نظری؛ که عقل در باره هست و نیست حقایق جهان تکوین بحث می کند و دوم حکمت عملی که عقل در باره بایدها و نبایدهای اخلاقی، اجتماعی و حقوقی بحث می کند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/



دانلود فایل