NayeGhalam | پایگاه خبری تحلیلی نای قلم ارومیه

یادداشت؛

تقلب و لو رفتن سوالات امتحاني؛ دور از عدالت آموزشي

تاریخ انتشار: 1401/10/24 | 20:15

زهرا علي اكبري/ دوران تحصيل در دبیرستان به عنوان یک دوره حیاتی در زندگی برای رشد اخلاقی و اجتماعي افراد مطرح شده است. چرا كه نوجوان به اقتضاي سن و تعامل بيشتر با دوستان خود درگير تازه‌هايي ازكنش‌هاي كرداري و رفتاري در دو سطح فردي و اجتماعي می‌شود و بنيان‌هاي اخلاقي پايه‌گذاري می‌شود كه براي فخريت بستر فرهنگي جامعه نيز مفيد خواهد بود. اما امكان دارد رفتارهايي در بين دانش‌آموزان نيز شكل بگيرد كه با آسيب‌هايي همراه باشد از جمله تقلب، قلدري و.... 

در اين ميان اگرچه تقلب در مدرسه اساسا یک عمل فردی است که به شدت با اخلاق و قطب‌نمای اخلاقی فرد مرتبط است، اما تمایل به تقلب به شرایط زمینه‌ای نیز بستگی دارد. مشکل شیوع تقلب در مدرسه را می‌توان تقریبا به دو بعد تقسیم کرد. بعد اول به تعهد مدرسه برای ارائه ارزیابی منصفانه تا حد امکان از عملکرد هر دانش‌آموز مربوط می‌شود و بعد دوم به اهداف اجتماعی تخصیص عادلانه فرصت‌های زندگی مربوط می‌شود، به این معنی فردی که تقلب می‌کند ممکن است جای دیگری را در رقابت برای تحصیلات عالی و اشتغال در آینده بگیرد. این نوع بی‌عدالتی به‌ویژه در دوران دبیرستان، زمانی که دانش‌آموزان با نمرات نهایی خود برای فرصت‌هایی در آموزش عالی رقابت می‌کنند، مهم‌تر و اثرگذارتر می‌شود.

هیچ تعریف استاندارد و پذیرفته شده‌ای از عدم صداقت تحصیلی وجود ندارد، اما معمولا به رفتارهایی مانند تقلب در امتحانات تشريحي یا تستي، کپی کردن تکالیف، همکاری غیرمجاز در امتحانات با همسالان، و سرقت ادبی اشاره دارد. روش‌های متداول تقلب در آزمون‌ها یا امتحانات عبارتند از: مبادله اوراق/ پاسخ‌ها با همكلاسي‌ها، آوردن یادداشت‌ به جلسه آزمون، استفاده از تجهیزات غیرمجاز، نگاه کردن به آزمون دانش‌آموز دیگر، اجازه دادن به شخص دیگری برای نگاه کردن به آزمون خود، گرفتن نسخه‌ای از آزمون قبل از شرکت در آن، شرکت در آزمون به جاي دانش‌آموز دیگر و....

در يك دهه اخير نظرسنجی‌های متعددی برای جمع‌آوری میزان تقلب در سطوح آموزش متوسطه و عالي، انجام شده است. در بررسی این نظرسنجی‌ها به نظر می‌رسد که تا دو سوم دانش‌آموزان و حتی نسبت‌های بالاتر در دبیرستان، نوعی رفتار تقلب را در آخرین سال تحصیلی خود گزارش کرده‌اند، حدود 50 درصد اظهار داشتند که حداقل یک بار در طول دوران تحصيل در مدرسه در یک آزمون تقلب کرده‌اند. یکی از معدود مطالعاتی که میزان تقلب در امتحانات را بین کشورها مقایسه کرد (براساس 7200 شركت‌كننده آماري از 21 کشور) نشان داد که میزان و باورها در مورد تقلب در کشورها متفاوت است و کشورهایی که کمترین فساد را دارند، کمترین نسبت تقلب را دارند. در اين مطالعه کشورهای اسکاندیناوی نسبت به سایر کشورها سطح کمتری از تقلب را نشان دادند.

یکی از رایج‌ترین ویژگی‌هایی که در رابطه با تقلب دانش‌آموز بررسی می‌شود، جنسیت است. چندین مطالعه گزارش می‌دهند که مردان بیشتر مستعد انجام تقلب هستند و نسبت به زنان نگرش سهل‌گیرانه‌تری نسبت به اين رفتار دارند. اگرچه به نظر می‌رسد تاثیر مستقیم کمی جنسیت بر تقلب دانش‌آموزان وجود دارد، اما عمدتا مجموعه‌ای از مکانیسم‌های اجتماعی مرتبط با جنسیت (مانند شرم، خجالت، خودکنترلی) است که تفاوت‌های موجود بین و رفتار تقلب در زنان و مردان را توضیح می‌دهد.

متغیر دیگری که به طور گسترده در رابطه با تقلب دانش‌آموز مورد بررسی قرار گرفته، پیشرفت تحصیلی است (اغلب به عنوان معدل یا نمرات، عملیاتی می‌شود). دانش‌آموزانی که نمرات پایین‌تری دارند بیشتر از دانش‌آموزانی که نمرات بالاتری دارند تقلب می‌کنند. علاوه بر این، به نظر می‌رسد دانش‌آموزانی که در استرس مقاومت کمتری دارند، تمایل به ریسک بالاتر، تعهداخلاقي پایین‌تر و انگیزه کمتری دارند، بیشتر احتمال دارد تقلب کنند. خواسته‌های بیش از حد والدین و تمایلات شخصی برای برتری در مدرسه نیز از انگیزه‌های مهم ديگر برای تقلب دانش‌آموزان هستند.

در حالی که ویژگی‌های فردی و تأثیرات خانواده می‌تواند انگیزه‌های دانش‌آموز را برای تقلب افزایش دهد، شرایط زمینه‌ای که توسط مدرسه ارائه می‌شود نیز می‌تواند کم و بیش برای عمل براساس چنین انگیزه‌هایی مساعد باشد. به عنوان مثال، مدارسی که قوانین به وضوح فرمول بندی شده علیه تقلب دارند، تمایل به نرخ پایین‌تری از چنین رفتارهایی دارند. البته توانایی مدرسه برای شناسایی و اعمال مجازات برای دانش‌آموزانی که تقلب می‌کنند نیز مهم است. عادی‌سازی تقلب زمانی است که فرهنگ سهل‌گیرانه از طریق تغییر در نگرش‌های جمعی دانش‌آموزان ایجاد می‌شود، به طوری که تقلب به طور فزاینده‌ای کمتر قابل سرزنش و از نظر اخلاقی نادرست تلقی می‌شود. تحقیقات نشان داده است مدارسی که تمرکز زیادی بر رقابت و موفقیت دارند، تمایل به افزایش تقلب در بین دانش‌آموزان وجود دارد، در حالی که مدارسی که بر ارزش یادگیری تأکید می‌کنند، مقدار کمتري تمایل به تقلب دارند. روی هم رفته، به نظر می‌رسد فرهنگ یا اخلاق مدرسه تأثیر مهمی بر تمایل دانش‌آموزان به تقلب دارد.

با اين تفاسير، پيشگيري از بروز چنين رفتاري در بين دانش‌آموزان به عوامل متعددي زمينه‌اي بستگي دارد. به جز اجراي قطعي قوانين امتحانات در مدرسه، برانگيختن حس تعهد و مسئوليت‌پذيري در بين دانش‌آموزان با برنامه‌هاي تبييني و آگاهي بخشي به آنان درباره عواقب تقلب كردن، نظام آموزشي می‌تواند با طراحي و برنامه‌ريزي بر روي فرايند ارزشيابي دانش‌آموزان پيشگيري مطلوبي از بروز چنين رفتارهايي در ايام امتحانات داشته باشد. تقسيم نمره پاياني به چند زير نمره از جمله يادگيري مستمر در بازه زماني مدنظر،تكاليف عملكردي و پردازش به نوآوري‌هاي دانشي و مهارتي اين وعده را به دانش آموزان می‌دهد كه صرفا امتحانات پاياني تمام سهم نمره و تاثير در معدل را نخواهند داشت. از طرف ديگر براي مقابله با آشكار شدن سوالات و پاسخ‌ها در دقايقي پس از شروع آزمون، بهره‌گيري از فناوري‌هاي نوين تشخيصي و تغيير روش برگزاري آزمون به شكل‌هاي ديگر می‌تواند اثرگذار باشد. هرچند كه سابق بر اين نيز انواعي از تقلب‌ها وجود داشته و بعد از اين هم خواهد بود اما بدون ترديد تغييرات كنكور سراسري و تاثير نمرات نهايي در اين آزمون، تقلب و لو رفتن سوالات امتحاني را به دور از عدالت آموزشي نمايان می‌سازد كه اين موضوع وظيفه آموزش و پرورش براي اجراي عدالت و پيشگيري از تضييع حق دانش‌آموزان را دو چندان می‌كند.

انتهای پیام/

ارسال نظرات