NayeGhalam | پایگاه خبری تحلیلی نای قلم ارومیه

یادداشت؛

وصیت‌نامه من !

تاریخ انتشار: 1401/03/17 | 10:38

سونیا بدیع/ کمی تب دارم و دماغم آویزان شده، احتمالا کروناست، شاید هم نوک دماغم در رفته است!

 به هر حال فکر کنم وقت رفتن رسیده، پس ریا کافی است و باید از ذات پلید خودم رونمایی کنم.

 بنابراین وصیت می کنم، برای من حتما مجلس ترحیم بگیرید، نبینم کسی بدون کرونا برگردد، که روحم دچار عذاب می شود!

 لباس مشکی تا دهمین سالگردم قطعا بپوشید، اگر کسی در مراسم من گفت " مرحوم دوست ندارد، چهلم به بعد سیاه بپوشید یا وقتی سیاه می پوشم افسردگی می گیرم" با قابلمه بکوبید روی دماغ ایشان؛ (یوخ بَ ایستیرسیز، قیرمیزی دُون گیرَسیز)!

 حتما گریه کنید خودشم بسیار زیاد، نبینم کسی دستش را جلوی چشم هایش گذاشته، تا بقیه متوجه نشوند عین خیالش نیست، که من مُردم!

 کارت اهداء عضو هم حتما پاره کنید، آن موضوع فقط مصرف استوری داشت و لاغیر، نه تنها حق ندارید اعضایم اهدا کنید، بلکه باید کفش هایم و کارت بانکی که یارانه ام در آن واریز می شود، با خودم دفن کنید!

 نبینم کسی می گوید مرحوم راضی نیست که گریه کنید، اتفاقا خیلی هم راضی هستم، در حالی که من هر روز ۵ مترمکعب در ثانیه گریه کردم، حالا نوبت شماست!

 اگر گفته ام که هزینه مراسم را صرف امور خیریه و بیماران صعب العلاج کنید، آن مورد فقط در دورهمی ها استفاده داشت، روز اول، دوم، سوم، چهلم و سالگرد بگیرید، عکس هم با فتوشاپ کار کنید، خرید تاج گل، نصب عکس قدی و رنگی از دیوار میدان ایالت ارومیه فراموش نشود، ترجیحا از عکس هایم در حال کارهای خیر باشد، کل شهر هم بنرهای تسلیت از طرف جامعه رسانه ای، مسئولان، نمایندگان مجلس، اهل هنر و ادبیات نصب کنید( فرق نمی کند مجلس آمده اند یا نه)، آن دنیا من پیش بقیه مُرده ها آبرو دارم!

 کسی هم بگوید به خواب اش رفتم و گفتم که "وسط باغ نشستم و تخمه می شکنم، گریه نکنید" تکذیب می کنم، گریه کنید، دارم رصد می کنم، بالاخره شوخی که نیست، انگار مُردَم ها!

راستی هسته های خرما را زیر پتو قایم نکنید، لای دستمال کاغذی هم نپیچید، شما می روید ولی موقع نظافت، به من فحش می دهند، مُردن کوفتم می شود!

 کسی گفت که " مرحوم اخیرا چهره اش نورانی بود، اصلا معلوم بود که رفتنی هست" با دمپایی صورتی بزنیدش، چون واقعا خودم هم نمی دانستم قرار هست بمیرم، یهوو پیش آمد!

 راستی یادتان هست یادداشت نوشتم که " عکس متوفی را نباید استوری کنید"، کلا آن مطلب خُزَعبلات بود، عکس من را بعد از وفات جانگدازم همههههه استوری کنید، بالاخره هر کسی در عمرش فقط یک بار می میرد، پس ازتون انتظار دارم!

برای شادی روحم اصلا دعا نکنید، مورد داشتیم طرف به خاطر دررفتگی قوزک پا پیش شکسته بند رفته، شما دعا کردید، کلا فلج شد !

و فلذا یادتان نرود برام حتما یک لقب و عنوان پیدا کنید و در اعلامیه ها بنویسید، مثلا بزرگ خاندان، اگه نشد، بنیان گذار طنز ادبی "پساپُست مُدرن ساختاریسم" در خاورمیانه یا هر چیز دیگری.

 در مجلس ختم من دختر و پسرها مُجاز هستند برگ های دفتر زندگی شان را ورق بزنند و فالوده بخورند، لکن شما بزرگترها مراقب باشید که اسراف نکنند !

 به مداح مجلس و مزار هم پول خوب بدهید از فضائل، کراماتم، دستگیری ها و کارهای خیر کرده و نکرده من زیاد تعریف کند!

وقتی حسابی بانکی ام جارو می کشید، نشنوم فُحش بدهید.

انتهای پیام/

ارسال نظرات