NayeGhalam | پایگاه خبری تحلیلی نای قلم ارومیه

یادداشت؛

آموزش‌ و پرورش و طی مسیر با پاهای لنگ و خسته

تاریخ انتشار: 1401/10/15 | 21:31

علی زینلی/ زبان و ادبیات فارسی با پیشینه‌ای غنی و پربار یکی از افتخارات کشور ماست که هر ایرانی بدان می‌بالد.

پیش‌تر می‌گفتیم اگر ملت ما هواپیما و قطار نساخته‌اند اما حافظ و سعدی دارند که در عشق و مهربانی و ادب زبانزد هستند و راه و رسم درست زیستن را می‌توان در لابه‌لای تک‌ تک کتب به یادگار مانده جست و جو کرد.

اما این روزها با مراجعه به مدارس درمی‌یابیم رشته ادبیات و علوم انسانی که تربیت‌کننده نسلی ادیب و خلاق و جامعه‌ شناس باید باشد در رتبه‌ای پایین‌تر از دیگر رشته‌ها است و دانش‌آموزانش با اعتمادبه‌نفسی کم‌تر، تجربی و ریاضی را معدن طلا می‌پندارند و گریان و نالان از مس وجود این رشته دوران تحصیل را طی می‌کنند!

درس املا کتاب ندارد و درس نگارش هم اگرچه مدتی است کتابی برایش تألیف شده است اما هم از نظر برخی از معلمان و هم از نظر مدیران مدارس چندان پررنگ و جدی گرفته نمی‌ شود.

آن‌قدر که برای زبان و ریاضی دوره و کلاس و آموزشگاه است کسی دلواپس ادبیات، زبان فارسی و هویت ملی نیست.

این روزها دیگر دانش‌آموز عشق شیرینی که در دل ابیات حافظ نهفته است را نمی‌پسندد و پندهای سعدی سنگ سراچه دلشان را نرم نمی‌کند.

در کتب فارسی، درس‌هایی با نام درس آزاد با رویکرد ادبیات بومی گنجانده شده است؛ معلمان خوش‌ذوقی که این درس‌ها را جدی بگیرند و دانش‌آموز را به‌عنوان مؤلف یک درس کتاب بر اساس سلیقه و تنوع فرهنگی و اجتماعی منطقه خود بار آورد انگشت‌شمار دیده‌ایم.

این درس‌ها که از دوره ابتدایی تا متوسطه دوم در کتاب فارسی قرار گرفته است معمولاً برای  معلم و دانش‌آموز «استراحت» تلقی می‌شود و گذر از آن با توضیحی اندک همراه است که نه دانش‌آموز مطلبی فرا می‌گیرد و نه معلم خواسته‌ای جدی از آن دارد.

مسابقات فرهنگی و هنری مدارس که یک بخش آن شعر، داستان و ادبیات است متعلق به حوزه پرورشی است و معلوم نیست چگونه دانش آموزان در این زمینه باید مهارت داشته کسب کند ؟

در درس ادبیات که نکته غالب کلاس تست‌زنی و حل سؤالات است طعم شیرین ادبیات ایران‌زمین در لابه‌لای ورق‌های کتب قطور کمک‌آموزشی گم شده است و کسی هم در این میان از معلم ادبیات نخواهد خواست اسامی نویسندگان و شاعران تربیت‌کرده‌اش را بگوید.

در حوزه پرورشی هم نیرویی نامتخصص باید باری بر دوش می کشد که از عهده اش خارج است و اصولاً برنامه‌هایی که یک معلم پرورشی دارد بیشتر مذهبی و اعتقادی است تا علمی و آموزشی یا ادبی.

چند سال پیش که داوری متن‌ های جمع‌آوری‌شده دانش آموزان را در حوزه ادبیات و شعر بررسی می‌کردم در فرم امتیازدهی قید شده بود: دانش‌آموز فوق به استناد رأی هیئت‌داوران به‌عنوان مقام اول در رشته شعر یا داستان معرفی می‌گردد. کسی دلواپس ادبیات، زبان فارسی و هویت ملی نیست.

زیر برگه نیز با مهر و امضای مدیر مدرسه همراه بود اما نکته این بود که در متن اثر شعر معروف حافظ:

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

به‌عنوان شعر دانش‌آموز ارسال شده بود!

این ابیات آن‌قدر معروف است که بتوان تشخیص داد شاعرش دانش‌آموز پایه هفتم نیست؛ ماجرا در این است که اصلاً داوری صورت نگرفته و آثار نخوانده برگزیده مرحله مدرسه شده است.

به نظر می‌رسد آموزش‌ و پرورش و نهادهای مؤثری که بودجه، اعتبار و وظیفه ذاتی آن‌ها تربیت شهروند آگاه و رشد شخصیت و اندیشه دانش‌آموز بوده است با پاهایی لنگ و خسته مسیر را پیموده است و در ابتدای کارگاهی راه هم اشتباه رفته است.

با توجه به اهمیت تفکر انتقادی در جامعه و نقش و ارزش درس ادبیات به‌عنوان درس تأثیرگذار در این زمینه انتظار است آموزش‌ و پرورش در تعریف و آموزش مفاهیمی چون ادبیات، انتقاد، آزادی و استقلال فکری و اندیشیدن دقت و حساسیت بیشتری داشته باشد.

انتهای پیام/

ارسال نظرات